بی انصاف من...


گل گندم

...

دیدی هزار شب و نیمه شب آمدند و...رفتند...

...اما...

تو همچنان...پشت ابرهای همیشگی آسمانت پنهان شدی...

که مثلا...ای...به من بفهمانی...

که...تو

تا همیشه دنیا...هرگز نبوده ای

پس...لااقل بی انصاف من...

...حواست به آه های پی در پی ات...

...در بارانهای همیشه نیمه شبها باشد...

...نمی دانی بخار این آه ها...

چه تلخ...

دلتنگ می کند...

هوای شیشه ای دل شیدایم را



نوشته شده در جمعه 22 تير 1391برچسب:,ساعت 23:52 توسط فروینا| |


Power By: LoxBlog.Com